ماتیساماتیسا، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

طراوت زندگی ما

برنامه خاله ریزه ی مامان

1393/5/4 8:38
نویسنده : مامان ماتیسا
650 بازدید
اشتراک گذاری

گلکم

امروز عجیب احساس دلتنگی می کنم برات ,دلتنگ میشم از اینکه تو هرروز بزرگتر میشی و من کمتر میبینمت عزیزکم.پسرخاله امیررضا  میگه هر حرکت جدید ماتیسا رو اول ما میبینیم بعد تو ,راست میگه و چقد دلگیره که من بزرگ شدنتو کمتر می بینم.گریه

چهار روزه چهار دست و پا رو قشنگ میری تشویق اولین بار هم (چهارشنبه ظهر01/05/93)واسه گوشی عمو علی حسن خودت و رسوندی وقتی دیدی خوابه گوشیشو ورداشتی و چهاردست و پا برگشتی خودت انداختی بغل باباییخوشمزهتشویققه قهه 

مشت مشت از موهای من و بابایی(بیشتر من)درمیاری و میریزی رو فرشا و من جیغ میزنم و تو میخندی دلخور

ماه هشتم (یعنی یک ماه و نیم قبل) دو تا  مروارید خوشگل تو دهن نازت پیدا شده که من اینجا برات ثبت نکرده بودم.جشن و اینکه (از دو ماه پیش) با صدای آهنگ سر و بدن و تکون میدی یعنی اینکه نانای میکنیبوسخوشمزه

وقتی من و بابایی مسواک میزنیم موهای خودتو میکنی که مسواک و بدیم تو که دهنت کنیقه قهه

پستونک دوران نوزادی تو که بهت میدم اول دهنت میکنی و یه کم مک میزنی بعد میخندی پرتش میکنی یعنی اینکه من دیگه یزرگ شدم ....خنده

تا چشت به وان خودت میفته می خوای خودتو ا بغلم بندازی توش, حموم  و خخخخخخیلی خخخیلی دوس داری بوسمحبت

عاشق شب خواب کوچولوی قلب شکلی هستی که شبا برات روشن میکنم که ا تاریکی نترسیبوسدیشب اینقد براش ذوق کردی که سرت محکم خورد به لبه تخت نفسم اولش خواستی گریه کنی تا بردمت نزدیک شب خواب انگار نه انگار ....تعجبمحبت

پنجشنبه(2/5/93) در حالیکه داشتم لپای خوشگلتو می بوسیدم تو هم دهنتو گذاشتی رو صورت مامان و لبای قشنگتو باز و بسته کردی یعنی برای اولین بار مامان بوسیدی آخ جووووووونمحبتبوس

اینا رو نوشتم که بدانی گرچه 8 ساعت طول روز و پیشت نیستم ولی تمام حواسم پیشته ناز من محبت

 

 

پسندها (3)

نظرات (1)

مامی آرتین
4 مرداد 93 13:07
آخ که خاله فدای این شیرین کاریات بشه.باخوندن این پست قندتودلم آب شد...آخه آرتین هم اینجوریه. دوستت دارم عزیزم انشاالله تنت سالم وسایه ی باباومامانت همیشه بالاسرت باشه. جیگرناناز...
مامان ماتیسا
پاسخ
زنده باشی خاله جونی