روزگار ما......
گلکم
وقتی می خوای چیزی رو تایید کنی یا به سوالی که جوابش مثبته جواب بدی سر تو به نشانه تایید چند بار تکون میدی و یه کلمه شبیه آله (آره) تحویل میدی
بعد از برونکوسکوپی دندونای خوشگلت هی داره سیاه میشه نمیدونم ماده بیهوشی تاثیر داشته یا شربت آهن بعد 7ماه یادش افتاده سیاه کنه
یا صدامون نمیزنی یا وقتی شروع میکنی بابابابابابابابابابا ماماماماماماماما
صبح ها که میبرمت پیش خاله لیلا جدیدا پشت سرم گریه میکنی اما از اونجایی که بیسکوییت و خخخخیلی دوس داری چن روزه خاله با دادن بیسکوییت سرگرمت می کنه و منم هم سریع میرم تو کوچه تا بیسکوییت و می خوری یادت میره گریه کنی
عصر ها که خونه ام اصلا ولم نمیکنی همش چسبیدی به من حتی می خوا بازی هم بکنی با یه دستت من و میگیری که مبادا بزارمت و برم
اعضای بدنت و می شناسی(دست پا گوش چشم دماغ مو شکم دندون زبون) میگم شکمت کو با دو دست میزنی رو شکمت چشمت کو انگشت می کنی تو چش خودت یا چش ما....(البته قبل از تولد یکسالگی اینا رو یاد گرفتی عزیزکم)
کارایی که من انجام میدم مثل دستمال کشیدن تله و ... تو هم انجام میدی کارایی هم که خودم بهت میدم ؛برو اون توپ و بیار و ....بازم انجام میدی خودت هم خودجوش بدون اینکه ازت بخوام کارایی می کنی یعنی در واقع به مامان کمک می کنیفدای دستای کوچولوت بشم(البته اینم جدید نیس خیلی وقته اینقد خانم شدی)
وقتی از چیزی خیلی تعجب می کنی دهنت و کوچولو می کنی(غنچش میکنی) مامان بخوره دهن خوشگلتو
هر کی بوست می کنه تو هم در جواب سریع بوسش می کنی
فوت کردن و قشنگ بلدی(دو هفته بعد تولدت یاد گرفتیواسه تولدت خودم شمع و فوت کردم گلم)
وقتی میگم هیس تو سریع انگشتت و می بری سمت بینیت یعنی هیس!
پریرور بابا از رو گوشیش یه آهنگ واست گذاشت یه هویی بابا با شور و هیجان گفت ماتی و ببیییییین دیدم داری بشکن می زنی (می خورم اون انگشتای کوچولوتو)( ثبت شد9/9/93)
دیشب داشتم چند برگه رو می شمردم دیدم تو هم با من شروع کردی ده دو ده ده ده دو قربونت این شمردنت (9/9/93 ثبت شد)
با حلقه های رنگی و آجربازی هایی که برات قبلا خریدیم تا حدودی سرگرم میشی ولی جالب اینجاست که زیاد علاقه نداری تنهایی بازی کنی یکی باید همراهیت کنه واسه همین منم به کارای خونه اصلا نمیرسم عزیزم
میگیم بوس پرت کن دستت و سریع میبری سمت دهنت و مثلا بوسش میگی