16ماهگی
16 ماهگیت مبارک نفسم
(دی ماه) یه کم پاکن خوردی و من تا چندین روز نگران بودم که نکنه مسموم بشی یا رودت مسدود بشه که شکر خدا به خیر گذشت....
(16/11/93)چن روزه پای چپت می لنگه و انگشت شصت همون پا رو موقع راه رفتن بالا می گیری آوردمت پیش دکتر فیروزی گف تا یه هفته صبر کن اگه خوب نشد عکس بگیر ممکنه شکستگی ترک ....باشه و من باز هم نگران...خدا رو شکر بعد یه هفته خوب شدی........
کلمات جدید :
گگگ یعنی گوجه
مو موز
واوا فافا (خاله فائزه)
(22/11/93)خونه اقاجون تو معمولان بودیم تو و بهداد در حال بدو بدو و بازی تو با صورت به دیوار کنار پنجره خوردی و لپت کبود شد خیلی برات ناراحتم بعد چن روز زیر چشمت کبود شده و من خیلی خیلی نگرانتم
(27/11/93) ساعت9:23 اس ام اس خاله لیلا رو گوشیم دریافت شد باز کردم: "سلام امیر آبله درآورده داروی چیزی می خواد یا خودش خوب میشه؟" وای دسپاچه شدم :بچه ها آبله چجوری منتقل میشه دارو داره (خطاب به همکارام) سریع به بابا زنگ زدم که خودشو برسونه خونه خاله و تو رو ببره خونه خودمون خودم هم از فردا شیفت عصر میام که بابا صبح به کارش برسه و عصر پیش تو باشه ؛ایشالا که تو آبله نگیری..............
(30/11/93)بابایی متوجه شد دو تا دندون خوشگل به دندونات اضافه شده: آسیاب بالا سمت راست و یکی هم آسیاب بالا سمت چپ