ماتیساماتیسا، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

طراوت زندگی ما

تولد دوسالگی

1394/7/29 9:42
نویسنده : مامان ماتیسا
2,148 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 

تولدت مبارک عزیزم

 

 

 

شکلک تولدت مبارک

 

 

27/7/94

دیروز یه بستنی خوردی و گلوت عفونت کرده تبت خیلی شدیده عزیزم اصلا حال نداری ، مجبور شدم بمونم خونه پیشت غمناک عصر هم نوبت آتلیه داشتی بابا یه کم دیر اومد خونه حدودا ساعت 5 مستقیم رفتیم آتلیه قبلش از ژست گرفتن برات گفتم تو هم خوشت میومدبوس اما به محض اینکه وارد آتلیه شدیم تو شروع کردی گریه و اصلا راضی نشدی عکس بگیری بیچاره آقای عکاس خودش و کشت از بس براتو شیرینکاری کرد و تو لبخند که نمیزدی هیچ عصبانی تر و اخموتر هم میشدی گریهخلاصه دست خالی اومدیم بیرون و بردمت دکتر  بی حوصله

 

28/7/94

امروز روز تولدته و تو حالت خوب شده خدا رو شکر خوشمزهبه احترام ماه محرم جشنی نداریم فقط یه دورهمی و خوردن چای و کیک و میوه با حضور خاله لیلا و بچه هاش خاله نسرین دایی بهمن و بهداد ساعت 4:30عصر

 

 

 

 

توانایی های خیلی زیادی داری جملات زیادی میگی حرف های قشنگ و................که نمیدونم کدومشو بنویسم بوس

 

 

خاله عافده (خاله عاطفه)/ گوشولو  (کوچولو)/ فیدا(شیوا)/ ماساتا خسدی(ماتیسا حسینی)/ حدا اگدا دادو مومد( خدایا نگهداره دایی محمد باش) / ملولا(معمولان)/ ناللی( نارنگی) /آبولات(آبنبات)/ میمی نوس(می نی بوس) / مانه بزگ(مادربزرگ) / .................خدا رو شکر حرف زدن و خیلی زود یاد گرفتی و تمیز و قشنگ حرف میزنی محبت

شعری که خودت میخونی: داب داب عباسی حدا ادازی بابا اهبه ادازیخنده

 

قصه ای که میگی: آگا گگه منول حود (آقا گرگه منگول و خورد)

 

به بازی پو که رو گوشیمه علاقه زیادی داری و خیلی قشنگ بلدی باهاش بازی کنی

 

شلوار پوشیدن و خیلی وقته یاد گرفتی تقریبا جوراب پوشیدن هم بلدی

 

 

 

تا میگیم آخ فلان جام درد میکنه(مثلا دلم درد میکنه) تو میگی اشال نداله حوب میشی

 

 

بعضیا وقتا به من میگی خاله تاتیت (ناهید)به بابا هم میگی عمو اهبهبوس اونوقت به خاله لیلا میگی مامان لیلاخندونک

 

 

 

یه اصطلاحاتی بکار میبری که خوردنی تر میشی:    خوشمزه

 

وقتی کارت پیش نمیره میگی ای بابا      بوس

 

وقتی خرابکاری میکنی (مثلا چیزی از دستت میفته)میگی خونم آباد     خطا

 

 

13/8/94

دیروز ساعت 6:30 از اداره برگشتم خونه تو و بابایی برام تولد گرفته بودین امیررضا هم بود به اندازه ده نفر مجلس خودمونی و گرم کرده بودی تولدتولد برام میخوندی(تدد تدد مامان نانا ممالک) دست میزدی کیک بریدن و بهم اموزش میدادی و ... بوسبوسبوسبوس

 

گفتم کادوی تولدم چی خریدی مامان ؟گفتی طلا بعد سریع رفتی تو کابینت و کشمش ها رو با ظرفش آوردی گفتی کادو مامانخندونک 

 

 

چن روزه طلاهای خودتو(انگشتر و گردنی) مامان (دستبند) و پوشیدی چقد بهشون ذوق میکنی خیلی هم بهت میاد محبت

 

20/08/94

شنبه من و تو بابایی رفتیم فروشگاههای نزدیک خونمون برات لباس گرم بگیریم هر لباسی فروشنده می اورد تو میگفتی مامان خوسگله همین خوسگله خندونکوارد یه مغازه شدیم به فروشنده گفتی خاله لاس دالی من(خاله لباس واسه من داری) یعنی فروشنده می خواست قورتت بده اینقد خوشمزه شده بودی بغلیه فروشگاه دیگه رفتیم تا من لباساشو نگاه کردم تو یه چکمه برداشتی و اصرار که برات بخرم و اخرشم خریدی و میگفتی مامان خوسگله ادازس(اندازمه) بوسیه چکمه کوچولو هم برداشتی به بابا میگی اینو بخر بابا میگفت من که کفش دارم تو اصرار میکردی که این بهتل(این بهتره)خوشمزه

 

بعضی وقتا صبح که از خواب بیدار میشی بدون اینکه ما چیزی بگیم صبح بخیر میگی(صب بته)بوس 

 

سلام و خداحافظی رو هم که اووووه ه ه ه خیلی وقته یاد گرفتی خوشمزه( شلام / خافظ)

 

 

درست و غلط تا ده میشمری عزیزکممحبت

 

 

امیر و پویا رو میبینی میرن مدرسه همش میگی " بزگ بسم بنم مدسه من بهداد آلاد(پسر تو راهی خاله عاطفه) با خاله لیلا ، مناد (مداد) پاتو بتلمتشویق

 

27/8/94

امروز بارونه و هوا یه کم سرد می خواستم بیام اداره(امروز شیفت عصرم) تو سویشرتم و گرفتی میگی مامان این بشو سدت نه (این و بپوش سردت نشه) محبتبوس

 

اسم عروسکات: سالا(سارا) / پیشی / نازی / خسی(خرسی که البته این عروسک امیررضاست تو تصاحبش کردی)  سارا رو هم بیشتر از همه دوس داریزبان

 

از پله ها بدون کمک گرفتن از نرده و ... بالا و پایین میکنیبوس

 

29/8/94

شبه تو هم هی بهونه میگری لش تاش(لب تاب) عثک(عکس) منم حوصله لب تاب روشن کردن ندارم من و بابایی باهات بازی به قول خودمون هندی بازی می کردیم که یادت بره ما می گفتیم ماتیساااااااا تو هم می پریدی بغلمون یه بار 5بار 8بار ....دوباره گفتیم ماتیسااااااا با عصبانیت داد زدی بثه بثه بابا خثته( بسه بابا خسته شدم) ما هم اولش اینجوری تعجب بعدش هم زدیم زیر خندهقه قهه

 

 

تو یه کار خوب که میکنی من میگم ماشالا تو هم در جواب میگی گش نخولی ماشالا( چشم نخوری ایشالا) خندونک

 

 

آخر شب که میخوا بخوابی پدرم و درمیاری از بس باید قصه های تکراری برات بگم قصه بهداد قصه آراد قصه خاله شیوا و ...خسته خوشمزه

 

 

این روزا خیلی دوس داری نقش مامان و واسه من بازی کنی من میشم نی نی تو و تو میشی مامان ماتیسای من و خیلی ازحرکات مامانا رو برام درمیاری فدات بشم مامان کوچولوی منبوس

 

 

پسته و گیدو (گردو) رو خخخیلی دوس داریخوشمزه آدامس و هم خیلی دوس داری هرچی میگم ادامس بده تو حرف خودت و میزنی جالب اینکه وقتی میخوای بخوری اجازه میگیری که حتما هم من باید اجازه بدم نمیدونم این چه اجازه گرفتنیهخندونکمحبت

 

22/9/94معمولا چن روز تعطیلی که داریم  میریم معمولان خونه اقاجون و خونه مادر بزرگ این هفته هم رفتیم دور هم بودیم خوش گذشت تو هم که کم شیرین کاری نداشتی عزیزززم ،با همراهی خاله فائزه هم بردیمت اتلیه همونجا(21/9/94) خیلی خوشگل ژست گرفتی و عکسای خوبی گرفت عمو عکاس ایشالا دو سه هفته دیگه اماده میشن محبتخوشمزه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

با چاقو بالا کیکت وایساده بودی و تکون نمیخوردی پاهاتم هی تکون میدادی یه دفعه با پا زدی زیر میز و کیک از رو میز افتاد دو تا شد رو هم  ولی خدا رو شکر رو فرشا نیفتاد و قابل خوردن بودخندونکخوشمزه

 

 

 

 

خندونکقه قهه

 

 

 

بهداد و ماتیسا

 

 

پسندها (7)

نظرات (9)

مامانی بهار
30 مهر 94 19:05
عزیزدلم تولددددددددت مباررررررررررررررررررک
مامان ماتیسا
پاسخ
مرسییییییییییییی گلم
آلیز
11 آبان 94 12:14
انواع شیک ترین شال و کلاه دخترانه و پسرانه و .... خانم ها و آقایون خوش سليقه از فروشگاه آلیز ديدن نماييد : http://alizeshop.mihanblog.com خواهشمندیم ما را لینک نمایید با تشکر
مامان آنیسا
14 آبان 94 15:12
عزیزم تولدت مبارک ایشالا جشن 120 سالگیت چه بدموقع مریض شدی عزیزم اشکال نداره مامانی یه بار دیگه که سر حال بود ببرش آتلیه تا خوب ژست بگیره
مامان ماتیسا
پاسخ
مرسی عزیزززم اره حتما این کار و میکنم
مامانی بهار
20 آبان 94 16:07
تولدت مبارررررررررررررررررررک عزیزم 120 ساله بشی ان شاالله
مامان ماتیسا
پاسخ
ممنونم خاله ی عزیز
مامان ریحانه
20 آبان 94 20:43
تولدت مباااااااااااااااااااااارک ماتیسا خانوم ناز نازی
مامان ماتیسا
پاسخ
متشکرممممممممممممممممم عزیزممممممممم
r@min
22 آبان 94 15:03
ماتیسا جان تولدت مبارکککککککک
مامان ماتیسا
پاسخ
متشکرم لطف دارید
نسرین خاله
24 آبان 94 12:11
سلام ماتی فدات بشم خاله .باورم نمیشه دوسالو اندی ازاون روز ک کوچولو موچولو توبیمارستان بودی گذشته فدات بشم خاله هزارتابوس
مامان ماتیسا
پاسخ
مسی خاله نسی
biiitaaa
20 اسفند 94 22:33
مادر يعني : معرفت ، گذشت ، محبت . . .با وبلاگتون خيلي حال کردم بقول خودمونيا دمتون گرم واقعا وبلاگ محشري دارين اميدوارم هميشه شاد باشين و سلامت به سايت ماهم سري بزني شايد به دردتون بخوره يروزي
maloosak
26 فروردین 95 20:49
اميدوارم هميشه شاد باشين و سلامت ممنون خوشحال ميشم به منم سر بزنيد