سه ماهگیت مبارک عزیزم
ماتیسا خانم شال و کلاه کرده به سلامتی کجا؟
قربون این انگشتای خوشگلت که چقد انگشتر برازندشه دست دایی درد نکنه که هدیه با نازنازی من داده
بدون شرح
(اولین حمام توسط مامان و بابا)تقریبا تا دو ماه با کمک خاله لیلا حمومت میکردم که نقش اصلی و خاله داشت ولی تصمیم گرفتم که دیگه خودم اینکار و بکنم خیلی ترس داشتم وسایل حمامت و آماده کردم به کمک بابا شروع کردم اول بدنت و خیلی سرسری شستم با ترس و لرز تو هم که گریه می کردی فکر می کردم هر لحظه خفه میشی لباس برات پوشیدم و می خواستم از خیر سر شستن بگذرم که با اصرار های بابا سرت و هم شستم اما کم تجربگی من باعث شد تو اذیت بشی و گریه کنی عزیزم عافیت باشه گلم .......اولین باری که حمومت کردیم روز دوم تولدت بود که تازه از بیمارستان مرخص شدیم و زن دایی مستانه و خاله لیلا کنار بخاری حمومت کردن
چن هفته داشتی ناخنات بلند بود و تیز راستش جرات نداشتم ناخناتو کوتاه کنم یه رور صبح که واسه چکاب می خواستم برم ازمایشگاه گذاشتمت خونه خاله لیلا ناخن گیر هم بهش دادم تا اومدم ناخناتو کوتاه کرده بود البته تو خواب بودی و متوجه نشدی